اهداف ما چقدر در توسعه شخصیت ما دخیل هستند؟

ویکتور فرانکل از بازماندگان هلوکاست است. از دید وی، این موضوع یک دلیل داشت: وی قادر بود تا به هدف خود باور داشته باشد. آنگونه که در خاطراتش تحت عنوان «مردی در جستجوی معنا» (Man’s Search for Meaning)  نوشته است، آنان که در کمپ زندانیان جنگی حس امید خود را از دست داده‌اند، به سرعت فرو پاشیده و از آن طرف آنان که آینده‌ای روشن پس از این شرایط را می‌دیدند، توان تحمل بیشتری داشتند. وی برای تحمل کردن این شرایط و درد و رنج به حرف فردریش نیچه اشاره کرده است: “آن که چرایی برای زندگی دارد، هر چگونگی را می‌تواند تحمل کند.” نبود یک آینده‌ای مشخص باعث عدم رشد ما می‌شود. گذشته شما باید کنار گذاشته شود و روی شخصیت و رفتار شما تاثیر نگذارد؛ این آینده است که باید رفتار شما را تعیین کند. بگذارید واضح‌تر صحبت کنم: مهم نیست هم اکنون در چه شرایطی زندگی می‌کنید، شما می‌توانید به چیزهای خارق‌العاده‌ای که خودتان انتظارش را ندارید هم دست پیدا کنید. در این مقاله ۱۰ استراتژی برای رسیدن به آینده‌ رویایی‌تان را شرح داده‌ایم. این را هم اضافه کنیم که این مقاله ترجمه‌ای است از یک مقاله انگلیسی.

۱) خود آینده‌تان را مشخص کنید

دکتر توماس سادندورف، دکتر ملیسا برینومز و دکتر کانا ایموتا طی یک تحقیقی به این نتیجه رسیده‌اند که “تنها از طریق تصور آینده خود به همراه توانایی‌های ارتقا یافته میتوان انگیزه گرفت، برنامه‌ریزی کرد و از طریق تمرین مهارت‌ها را فرا گرفت.” زمانی که مردم خودشان را توصیف می‌کنند، از جملاتی همچون “من درونگرا هستم” یا “من در ارتباط با مردم خوب نیستم” یا اینکه “من در روابط اجتماعی ضعیف هستم” استفاده می‌کنند. اما بدترین چیز برای آینده یک فرد این است که نسبت به چیزی که هست، مطمئن باشد. شمای کنونی یک چیز موقت هستید و بعد از مدتی تغییر می‌کنید. موضوع مهم در این میان خودتان در آینده است. یکی از نکاتی که بسیاری از آدم‌ها در مورد آن صحبت می‌کنند این است که آن‌ها حسرت دارند که چرا شجاعت تبدیل شدن به چیزی که می‌خواستند را نداشته‌اند و در عوض زندگی را به پیش گرفته‌اند که براساس انتظارات اطرافیانشان است. برای دوری از این پشیمانی و حسرت، اولین کار این است که آینده خودتان را مشخص کنید. از خودتان این سوال‌ها را بپرسید:

  • دوست دارید چه کسی باشید؟
  • چه شرایطی را می‌خواهید؟
  • چه ویژگی‌ها و خصوصیاتی را در خود تجسم می‌کنید؟
  • چه روابطی دوست دارید داشته باشید؟
  • دوست دارید یک روز عادی برای شما چگونه باشد؟
  • دوست دارید روی چه تمرکز کنید؟
  • دوست دارید برای چه تلاش کنید و پایبند به آن باشید؟

اگر آینده‌ای واضح از خود در ذهنتان نداشته باشید، نمی‌توانید به خوبی زندگی کنید. باید خودتان را در حالی که به اهدافش رسیده، تجسم کنید و ببینید. این بدان معنی نیست که باید تظاهر کنین چنین شخصیتی هستید، بلکه باید از آن فرد به طور مستمر نصیحت بگیرید و کارهایتان براساس شرایط آینده‌تان باشد نه شرایط فعلی‌تان.

information

۲) شروع کنید به جمع‌آوری تمام اطلاعاتی که می‌توانید

پس از آن که خودتان را در آینده تجسم کردید، باید شروع کنید به جمع آوری تمام اطلاعات لازم تا بتوانید برای تبدیل شدن به آن شخص برنامه ریزی کنید.

من زمانی که بچه بودم، کتاب خواندن را دوست داشتم. همین خواندن‌های مستمر علاقه نوشتن را در من به وجود آورد. تجسم می‌کردم که نویسنده‌ای بزرگ شده‌ام، تفکراتم، داستان‌های ذهنم و هرآنچه در ذهنم است می‌نویسم و منتشر می‌کنم و مردم زیادی از سرتاسر دنیا آن‌ها را می‌خوانند و لذت می‌برد. همین تجسم باعث شده که من در حال حاضر بنویسم، ترجمه کنم و افکارم را به رشته قلم در بیاورم.

برای اینکه پیشبینی‌های ذهنی شما به واقعیت تبدیل شود، باید سوالاتی از خودتان بپرسید. من پرسیدم، چگونه می‌خواهم به آن نویسنده تخصصی که می‌خواهم، تبدیل شوم؟ چگونه حتی وارد این زمینه شوم؟ به همین سبب هم شروع کردم به خواندن مقالات، سوال پرسیدن از اهل فن‌های این رشته و دیدن مصاحبه‌هایشان و همین موضوع باعث شد که یک قالب کلی از چگونه این کار را انجام دادن دستم بیاید. همین موضوع باعث شد برنامه ای تدارک ببینم تا در کنار درسم، در کنار تفریحاتی که نیاز دارم بلاگری را شروع کنم و محتوا تولید کنم. طبق نظریه انتظار برای انگیزه، به یک نتیجه قانع‌کننده و واضح و از آن طرف به یک مسیر واضح برای رسیدن به آن نتیجه نیاز داریم. بدون این‌ها، شما انگیزه‌ای نخواهید داشت. نظریه امید هم همین موضوع را مطرح کرده است: برای امید داشتن، باید یک هدف و یک مسیر برای رسیدن به اون هدف مشخص کنید.

۳) به همه درباره برنامه‌های خودتان بگویید

من خودم از بچگی تمام برنامه‌ها، رویاها و آرزوهایم رو با اطرافیانم به اشتراک می‌گذاشتم. این موضوع خب برای والدینم خیلی اعصاب خورد کن بود و خیلی‌ها به من گوشزد می‌کردند که در سکوت کارت رو انجام بده و این موضوع که به همه، همه چیزت رو میگی، کار اشتباهی است. در این مقاله هم این جمله ذکر شده و دلیل منطقی‌تری آورده شده. بذارید با یک مثال این موضوع رو توضیح بدم. یک معتاد را فرض کنید، برای یک معتاد سخت‌ترین چیز اعتراف به اعتیادش است و خب زمانی که این موضوع را با دیگران به اشتراک می‌گذارد (همانند روشی که در کمپ ترک از آن استفاده می‌شود)، روند ترک اعتیادشان بهبود میابد. به عبارت دیگر، زمانی که با خودتان صادق باشید، مدیریت زندگی بسیار ساده‌تر خواهد شد. آسیب‌های گذشته و همچنین رویاهای پوچ محو می‌شوند و رو به جلو پیش می‌روید.

صادق بودن یعنی ابراز آن چیزی که می‌خواهید به آن تبدیل شوید. اگر از نظرات دیگران نسبت به رویاهایتان می‌ترسید، پس به رویاهایتان متعهد نیستید. زمانی که به آن‌ها متعهد شوید، افکارتان به کلمات تبدیل می‌شوند. کلمات به عمل تبدیل می‌شوند و عمل‌هایتان به عادت. عادت‌هایتان شخصیت شما را می‌سازند که این شخصیت نتیجه را برای شما به همراه خواهد داشت.

۴) روی آینده خودتان سرمایه‌گذاری کنید

ضمیر ناخودآگاه به ما اجازه می‌دهد که فقط آن چیزی را داشته باشیم که باور داریم لیاقتش را داریم. هرچقدر افکار منفی و تصویری کوچک از خود و نتیجه کارمان داشته باشیم، کمتر باور می‌کنیم که لیاقت داشتنش را داریم… اگر چشم‌اندازی کوچک از خود داشته باشیم، سپس چیزی که لیاقتش را خواهیم داشت، فقر خواهد بود. ضمیر ناخودآگاه ما نیز آن را به عنوان واقعیت می‌بیند…
– دکتر دیوید‌هاوکینگز

ناحیه امن شما براساس ضمیر خودآگاه و شخصیت الان‌تان ساخته شده است. قدم گذاشتن از بیرون ناحیه امن ترس و احساس مطمئن نبودن را در شما به وجود می‌آورد. شما نیاز دارید تا محدودیت ضمیر ناخودآگاه‌تان را با عمل‌های بزرگ خرد و نابود کنید. سرمایه‌گذاری روی آینده‌تان برای متعهد بودن به اهدافتان لازم است.

  • روی هویت آینده‌تان سرمایه‌گذاری کنید: سرمایه‌گذاری پولی روی خودتان باعث می‌شود که اعتماد به نفس‌تان بالا برود. به شما ثابت می‌کند که از طریق این عمل، درباره تغییر بسیار جدی هستید.
  • زیگ زیگلار، سخنران انگیزشی داستان مردی به نام تام‌هارتمن را روایت می‌کند.‌هارتمند بسیار چاق بود و همین موضوع وی را افسرده کرده بود اما اهمیت تصویر ذهنی آینده خودش را درک کرد و به خودش قول داد تا وزن کم کند. وی ۷۰۰ دلار برای خرید یک لباس جذب پول می‌دهد و به این شکل روی خودش سرمایه‌گذاری می‌کند.
  • برای‌هارتمن، این سرمایه‌گذاری به همراه اعلام علنی این موضوع، مدرکی بود بر این موضوع که وی بسیار جدی است و تقریباً ۱۸ مال طول کشید که تام ۱۵۰ پوند وزن کم کرد. وی به فردی موفق، شاد و خوش‌تیپ تبدیل شد. وی به حدی به تصورات خود از آینده پایبند بود که روی آن سرمایه‌گذاری کرد.
  • روی روابط خود سرمایه‌گذاری کنید: طبق مدل انگیزشی توسعه شخصی، انسان یک نیاز ذاتی به توسعه دارد که در اصل میل به تاثیرگذاری بیشتر است. تاثیرگذاری به معنای به دست آورد منابعی است تا رسیدن به اهداف شما را ممکن کند. راهی که این تاثیرگذاری افزاریش پیدا می‌کند ساختن روابط نزدیک است که باعث افزایش منابع اجتماعی، چشم‌اندازها و هویت‌ها می‌شود.
  • پیشرفت شما به شبکه‌ای که می‌سازید بستگی دارد. هرچقدر موفق‌تر باشید، زندگی بیشتر “چه کسی” را به جای “چگونه” جلوی روی شما قرار خواهد داد. شروع کنید به سرمایه‌گذاری کردن روی مربیان، شبکه‌ اطرافیانتان، کارمندان و حامیانتان. با افزایش تاثیرگزاری منابع‌تان به شکلی نظم پیدا می‌کنند تا مطمئن باشید اهدافتان به واقعیت تبدیل می‌شوند.
  • سرمایه‌گذاری روی روابط به شکل دیگری نیز معنی می‌دهد: روی کمک کردن به دیگران تمرکز کنید. خودتان را روی دیگران سرمایه‌گذاری می‌کنید. می‌خواهید به چه کسی چیزی یاد بدهید؟ می‌خواهید چگونه در رسیدن به اهدافشان به آنها کمک کنید؟

۵) هرچیزی که نسخه آینده‌تان را دلسرد می‌کند، حذف کنید

اگر محیط اطرافتان را نسازید و کنترل نکنید، محیط اطرافتان شما را می‌سازد و کنترل می‌کند
– دکتر مارشال گلداسمیت

بیرون اومدن از ناحیه امن‌تان مسئله بزرگی است چراکه می‌توان مطمئن نبودن و شک کردن را برایتان به همراه داشته باشند. وجود افرادی که شما را دوست داشته باشند و شجاعت لازم را به شما بدهند در این مسیر لازم است و خب مطرح کردن اهداف‌تان به محیط و آشنایان باعث میشه آن‌هایی که از شما حمایت می‌کنند و کسانی که با تصور شما از آینده‌تان مخالف‌اند، مشخص شود. دسته دوم از کسانی هستند که برای رسیدن به هدفتان نیز کمکی به شما نخواهند کرد.

در این میان، باید هر آن چیزی که نسخه الان و گذشته‌تان را متصل کرده است، از میان ببرید. زیگلار می‌گوید: “ورودی شما چشم‌اندازتان را مشخص می‌کند. چشم‌اندازتان خروجی شما را مشخص می‌کند و خروجی شما آینده‌تان را مشخص می‌کند.” ورودی هر آن‌چیزی است که وارد می‌شود: غذایی که می‌خورید، اطلاعاتی که دریافت می‌کنید و محیطی که در آن زندگی می‌کنید. برای اینکه به اهدافتان متعهد باشید، باید ورودی را تغییر دهید تا به آینده دلخواه دست پیدا کنید. به عبارت دیگر باید به شکلی هر چیزی که باعث انحراف شما از مسیر می‌شود را کنار بگذارید.

writing

۶) درباره خود آینده‌تان بنویسید

در نوشته‌هایم خودم را بهتر از آن‌چیزی که برای دیگران توصیف کردم، توصیف نمی‌کنم، بلکه خودم را خلق می‌کنم
– سوزان سونتاگ

۱۰ الی ۲۰ دقیقه از تایم روزانه خود را صرف نوشتن و ابراز افکار و احساساتتان بکنی و این موضوع باعث کاهش رنج‌های درونی و بهتر مدیریت کردن زندگی‌تان می‌شود. اتفاقات زیادی در دنیای اطراف ما می‌افتد و اگر فضایی برای فکر کردن به خود ندهید، همانند یک هواپیام روی حالت خلبان خودکار هستید که نمی‌داند چه مسیری را پیش می‌گیرد.

ژورنال نویسی به شما این امکان را می‌دهد تا با افکار و اهدافتان در ارتباط باشید و مه درونی که مانع شما است را حذف کنید. این موضوع باعث می‌شود تا درباره رویاهای‌تان بنویسید، خودِ آینده‌تان را توصیف کنید و برای کارهایی که امروز انجام می‌دهید برنامه ریزی و استراتژی بچینید تا پیشرفت کنید.

۷) ۳ کاری که به طور روزانه برای رسیدن به اهدافتان می‌توانید انجام دهید را مشخص کنید.

یک فرق اساسی بین کارهای فوری و کارهای مهم وجود دارد. تبدیل شدن به خودِ آینده‌تان را در بخش “مهم” قرار دهید. کارهای فوری زندگی‌تان، قبض، روابط و برنامه‌های مختلف اکثراً کارهای مهم را عقب می‌اندازند. به همین خاطر هم باید کارهای مهم را اولویت بندی کنید. اصل پارتو (Pareto principle) پیشنهاد می‌دهد که ۸۰ درصد نتایج از ۲۰ درصد فعالیت حاصل می‌شود. این اصل را در زندگی خود‌تان به کار ببرید.

زمانی که می‌خواهید به آن آینده‌ای که می‌خواهید برسید، لازم نیست یک لیست To do بلند ایجاد کنید. در عوض یک لیست کوتاه و متمرکز تهیه کنید. یک تا ۳ آیتم در روز کافی است. بردهای‌تان را بشمارید و پیشرفت را معنادار کنید. روی مهم‌ترین کارها تمرکز کنید نه روی ساده‌ترین‌هایشان.

۸) هر روز “یک قورباغه بخورید”

اصطلاحی است برای اینکه بگوید سخت‌ترین کارهای روزانه را اول از همه انجام دهید. مارک تواین در اینباره می‌گوید: “یک قورباغه زنده را اول صبح بخورید و برای باقی روز هیچ اتفاق بدی برای شما نخواهد افتاد.” بنابراین زمانی که به لیست کارهایتان می‌رسد، سخت‌ترین‌ها را اول انجام دهید، دقیقا از ۸ صبح شروع کنید. هرچقدر کارهای سخت‌تر زودتر به اتمام برسند، احساس راحت‌تری در باقی روز خواهید داشت. قبل از اینکه کاری انجام دهید، در کارهای سخت‌تان پیشرفت کنید.

۹) پیشرفت روزانه‌ خودتان را به شخصی گزارش دهید

زمانی که عملکرد سنجش شود، عملکرد بهبود می‌یابد. زمانی که عملکرد سنجش شود و گزارش شود، نرخ بهبودی و رشد افزایش می‌یابد.
– پیرسون لا

مسئولیت‌پذیری برای دست‌یافتن به رویاهای‌تان ضروری است. کارهای مهمی که در طول روز لیست کرده‌اید را ببینید و در پایان روز لیستی از ان‌هایی که موفق به انجام‌شان شده‌اید یادداشت کنید و برای شخصی که گزارشات روزانه‌تان را دریافت می‌کند، ارسال کنید. گاهی این شخص می‌تواند مادرتان یا حتی دوستتان باشد. نکته مهم در این میان این است که این گزارش‌های روزانه با شخصی که قابل اعتماد است و حامی شماست، به اشتراک گذاشته شود. وقتی این کار را به شکلی روزانه انجام دهید، زمانی که به رخت خواب می‌روید هدف‌تان را حس می‌کنید و برای روز بعد با انگیزه خواهید بود.

۱۰) تمرکزتان را روی یک چیز بگذارید.

هرجایی که هستید، مطمئن شوید که آنجا هستید.
– دن سالیوان

شاید شما هم اینگونه باشید که زمانی که از سر کار هم بازمی‌گردید، افکار و دغدغه‌های کار و زندگی هنوز در ذهنتان است یا زمانی که در سر کار هستید، مشکلات خانه و خانواده فکرتان را مشغول می‌کند. تحقیقات روانشناختی نشان می‌دهد که افرادی که در محیط کار، تمرکز‌شان فقط روی کار است و در تایم استراحت روی استراحت کردن تمرکز می‌کنند، فعالیت بهتری در محیط کار دارند و هماهنگی خوبی بین کار و زندگی‌تان دارند.

تنها ۱۶ درصد خلاقیت افراد در محیط کار آشکار می‌شود. ایده‌ها اکثراً در محیط خانه یا در رفت‌و‌آمد‌های شهری و گاهاً مسافرت‌ها به ذهن آدم‌ها می‌آیند. این موضوع به این خاطر است که در محیط کار، شما تنها روی یک وظیفه و مشکل تمرکز دارید و همین موضوع موجب خستگی می‌شود. در تایم‌های استراحت ذهن شما نیز باید به خودش استراحت دهد و همین موضوع باعث می‌شود حل کردن آن مشکل از دیدهای مختلف بررسی شود و راه‌های راحت‌تری پیدا شود.

به یاد داشته باش، هرچقدر آینده‌ات بزرگ‌تر باشد، زمان حال‌ات بهتر خواهد بود.

متن دیدگاه‌ها

mood_bad
  • هیچ نظری ثبت نشده است.
  • chat
    یک نظر ارسال کنید