راه و رسم زندگی در خوابگاه

مروری داریم بر مهارت های لازم برای یک زندگیِ بی دردسر در خوابگاه دانشجویی. بخوانید، به دردتان می خورد

 

در دانشگاهِ شهری غیر از شهر محل زندگی تان قبول شده اید و حالا دیگر آقا یا خانمِ دانشجویی هستید که ابتدای یک راهِ جدید و عجیب قرار دارد. دل توی دلتان نیست؛ برای رفتن به شهر جدید و دیدن فضای دانشگاه و خوابگاه، تجربه اولین کلاس های درس، آشنایی با استادان و همکلاسی ها و هم اتاقی ها لحظه شماری می کنید و حسِ «آلیس در سرزمین عجایب»، لحظه ای رهایتان نمی کند. قبولی دانشگاه مبارکتان باشد و امیدواریم یک شروع خوب و یک روند موفقیت آمیز انتظارتان را بکشد، اما همین اولِ کار، قول بدهید در روزهای دور از خانه، هوای دلِ مادر و پدر، خانواده و بزرگ ترها را داشته باشید و یک وقت دوریِ فیزیکی، دل هایتان را از هم دور نکند. به رد و بدل کردنِ پیامک اکتفا نکنید و یک جوری از لحاظ زمانی و اقتصادی برنامه بریزید که هر چند وقت یک بار، بتوانید سری به خانواده بزنید و دیداری تازه کنید. در ادامه، مروری داریم بر مهارت های لازم برای یک زندگیِ بی دردسر در خوابگاه دانشجویی. بخوانید، به دردتان می خورد.

 

خوابگاه چه جور جایی است؟

خوابگاه معمولاً  آپارتمانی چندین طبقه است . نمازخانه، بوفه، باشگاه ورزشی و کتابخانه در همین فضا در نظر گرفته شده و برای همه دانشجویان مشترک است. هر طبقه از آپارتمان خوابگاه، چندین اتاقِ در نهایت ۱۲ متری با امکاناتی ساده مثلِ تخت، میزتحریر، قفسه و یک بالکنِ کوچک و تورفتگی هایی که نقش طاقچه و کتابخانه را ایفا می کند، دارد که قرار است محلِ زندگی ۴ تا ۸ نفر آدم باشد. هر طبقه همچنین یک آشپزخانه مشترک، شامل ۳-۲ سینکِ ظرفشویی و ۵-۴ اجاق گاز دارد و چندین سرویس بهداشتی و حمام که معمولاً هر روز صبح، توسط خدمه خوابگاه، نظافت و ضدعفونی می شود. البته چند سالی است که گونه جدیدی از خوابگاه اختراع شده، به نام «خوابگاه خود گردان» این ها در واقع حد وسط خوابگاه و خانه دانشجویی اند و یک پانسیونِ کنترل شده هستند. اینطوری هاست که معاونت دانشجویی برای جبران کمبود خوابگاه، توی شهر می گردد و ساختمان های مناسب را پیدا و به نیابت از دانشجویان کرایه می کند. این یعنی شما برای گرفتن یک تخت در چنین خوابگاهی، باید ماهانه مبلغی به عنوان اجاره بپردازید.

 

چمدان ها را ببندید!

مدارک شخصی مثل شناسنامه، کارت ملی، کارت دانشجویی، دفترچه بیمه و کارت بانکی. تشک، پتو، بالشت و ملحفه. ظرف و ظروفی مثل ماهیتابه، قابلمه کوچک، بشقاب، کاسه، قاشق، چنگال و لیوانِ نشکن. وسایل شخصی مثل لباس، کفش و دمپایی، جوراب، کلاه و عینک، سجاده و کتاب دعا، لوازم حمام، مسواک و خمیردندان. خوردنی هایی که خانگی شان مرغوب تر است مثل ادویه، سبزیجات خشک، دمنوش های گیاهی، برنج و حبوبات. لوازمی مثل اتو، سشوار و چراغ مطالعه. بساط درس و مشق مثل کتاب، دفتر، لپ تاپ، میز لپ تاپ، هارد و فلش. داروها و وسایل موردنیاز برای وقت های بیماری مثل چسب زخم یا کیسه آب گرم و… محتویاتِ کوله و چمدانِ رمزدار شما را تشکیل می دهد. حواستان باشد چیزی جا نگذارید.

 

واقع بین باشید

شاید در لحظه اول، از تصور اینکه قرار است دست کم دوسال، در فضایی پر از هم سن و سالانِ خود که همگی شاد و هدفمند و مهربان هستند زندگی کنید، ذوق زده شوید و از فکرِ برنامه های گروهی و تفریحاتِ سرگرم کننده و رقابت ها و رفاقت ها هیجان زده شوید. اما لطفا واقع بین باشید. شما قرار است به شهری که حتی اسم خیابان هایش را نمی دانید، به ساختمانی که در بهترین حالت، از امکاناتی پایین تر از امکانات رفاهیِ خانه تان برخوردار است و به اتاقی کوچک با چهار هم اتاقیِ دیگر از چهار شهر و فرهنگِ مختلف، نقل مکان کنید. ماجرا آنقدرها هم هیجان انگیز و شیرین نیست. برای سختی هایش، آماده و محکم باشید. اما از طرفی، موضع هم نگیرید و با تلخی و بدبینی به سراغِ این تجربه جدید نروید. زندگی در خوابگاه هم یک دوره از زندگی شماست که مثل بقیه دوره ها، با فراز و نشیب های خاصِ خودش همراه است؛ همین.

 

فرصت تجربه و پختگی

زندگی در خوابگاه، فرصتی برای بیرون آمدن از لاکِ تنهایی و تجربه زندگیِ مستقل به شکلِ ملایم و گلخانه ای است. فرصتی که با پرورش روحیه مسئولیت پذیری، انعطاف پذیری، سازگاری، همکاری، واقع بینی و… شما را برای ورود به دنیای گاهی زمختِ خارج از خانواده، آماده می کند. زندگی در خوابگاه، ناخودآگاه تمام ابعاد وجودِ شما را درگیر و ظرفیت های وجودی تان را بالفعل می کند. در خوابگاه، فقط یک جوانِ دانشجو نیستید. اگر دخترید، گاهی با آشپزی و نظافت و مراقبت از بقیه، مادری می کنید. گاهی با شنیدنِ درددل هم اتاقی ها و آرام کردنشان، خواهری می کنید و گاهی هم با انجامِ خریدهای روزانه اتاق، حتی برادری می کنید! خلاصه اگر عاقل باشید، زندگی در خوابگاه دوره فشرده ای است برای یادگیریِ مدیریت تمام ابعاد زندگی و پختگی و کسب تجربه های رنگارنگ. پس قدر بدانید. البته دقت کنید در ازای کسب بعضی تجربه ها چه چیزهایی را از دست می دهید.

 

من اینجا چه کار می کنم؟

پدیده غم غربت، مشکلی است که اغلب آن ها که برای اولین بار به شکلِ جدی، مجبور به ترک شهر و دیار و خانواده می شوند، تجربه اش می کنند. یک جور سرگردانیِ مبهم، مثل غم غروب های جمعه. یک جور بغضِ مدام، ناشی از تهی شدنِ آدم ها از انرژیِ عاطفی که معمولا یکی دو ماه طول می کشد و رفتار، حالات، درس و ارتباطات فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در مواجهه با این حس، نترسید. شما فقط به کمی زمان نیاز دارید تا خودتان را پیدا کنید. کافی است دلیلِ این تنهایی و غربت را که رشد و موفقیت و رضایت فردی و خانوادگی است به خودتان یادآوری کنید تا با عزمی راسخ، بر ناملایماتِ زندگی در غربت مسلط شوید.

 

موقعیت و دسترسی

معمولاً خوابگاه های دانشجویی، در خیابان های امن و پر رفت و آمدِ هر شهر واقع شده اند. در قدمِ اول، مسیرِ خوابگاه تا دانشگاه را شناسایی و خطوط تاکسی، اتوبوس، بی آر تی و احیانا مترو که عبور و مرور را برایتان راحت می کند، یاد بگیرید و کارت و بلیت هر یک را تهیه کنید. در قدم دوم، سعی کنید به مرور سوپرمارکت، نانوایی، سبزی فروشی، داروخانه، رستوران یا بیرون بر، مراکز درمانی، کتابفروشی، باشگاه ورزشی و سالن های تئاتر و سینمای آن حوالی را یادبگیرید تا در مواقعِ لزوم، گیج نشوید. در قدم های بعد هم سعی کنید با برنامه ریزی مناسب برای روز و هفته های زندگی در غربت، هم درستان را به موقع تمام کنید و هم از امکاناتِ فرهنگی شهر محل تحصیلتان بی بهره نمانید.

 

قوانین رسمی خوابگاه

همه خوابگاه های دانشجویی، یک سری قوانین کلی دارند که دانستن و رعایت کردنش بر هر دانشجوی ساکنِ خوابگاه واجب است. ساعتِ ورود و خروج که دانشجو را ملزم می کند صبح ها زودتر از ساعت مشخص شده، بیرون نرود و شب ها دیرتر از ساعتِ مشخص شده، برنگردد. ساعات توزیع غذای سلف که نادیده گرفتنش، موجب پشیمانی و از دست رفتنِ غذا و ژتون و پولِ بی زبان است. ساعات عبور و مرور سرویس های دانشگاه به خوابگاه و برعکس که فرصت خوبی برای صرفه جویی و ذخیره هزینه کرایه است. رعایتِ نظافتِ کلی ساختمان، رعایتِ پوشش تعیین شده در فضای خوابگاه و… یک سری باید و نبایدهای جزئی هم وجود دارد که ساکنانِ هر اتاق، خودشان برای رعایت و انجامش با هم توافق می کنند: مثل مالکیتِ تخت ها و میزها و قفسه ها، برنامه نوبتی نظافت اتاق، شست وشوی ظرف ها، خرید مایحتاجِ روزانه و هفتگی و…

 

قوانین نانوشته خوابگاه

علاوه بر قوانین نوشته شده و مدون، هر خوابگاه و هر اتاق، قوانین نانوشته ای هم دارد که سینه به سینه منتقل می شود. مثل اینکه سعی کنید توی خوابگاه و به خصوص توی اتاق، برای خودتان دشمن تراشی نکنید و اگر احساس می کنید اختلافتان با یک نفر دارد بالا می گیرد، کوتاه بیایید یا اتاق تان را عوض کنید. به هیچکس اعتمادِ صد در صد نداشته باشید. از هیچکس انتظار بیش از حد هم نداشته باشید. با همه، مودبانه و با محبت برخورد کنید اما قدرتِ نه گفتن داشته باشید. مسائل و رازهای خود را با همه در میان نگذارید و مسائل و رازهای یک اتاق را هم به دیگر اتاق ها منتقل نکنید. هوای وسایل شخصی و باارزشتان را داشته باشید و خلاصه زبل باشید و حواستان جمع باشد.

 

آرامش در سایه خلاقیت

اگر به موقع بجنبید، می توانید تخت و کمدی را که در دنج ترین گوشه اتاق واقع شده است صاحب شوید، ولی اگر تخت و کمدِ دم در هم به شما افتاد، ترش نکنید. به هر حال همیشه قرار نیست همه چیز طبق میل و خواست ما پیش برود. پس بدون اوقات تلخی، سعی کنید با استفاده از همان امکانات موجود، یک فضای امن و آرام برای خودتان دست و پا کنید. اصولا خوابگاه جایی است که در آن کمبود امکانات، به خلاقیت منجر می شود. بنِر خوشامدگویی، سفره می شود. کارتنِ خالی، سطل زباله می شود. جعبه میوه، می شود سبدِ رخت چرک ها و سیم های فلزی، دستگیره کمد می شود. شما هم با ملحفه، برای تختتان پرده درست کنید تا حتی اگر سرِ راهید، گاهی از نعمت خلوت و تنهایی برخوردار باشید.

 

هم اتاقی ات کیه؟

همنشینِ خوب نعمتی است، به خصوص اگر آشنا یا لااقل همشهری باشد و با هنجارهای زندگی شما آشنا. یادتان باشد هم اتاقی ها، هر یک آدم هایی هستند با دنیا، اهداف، فرهنگ، روحیه و خلق و خوی متفاوت که سر و کله زدنِ روزانه با آن ها، بدونِ تنش و دلخوری، برای خودش هنری است که در بلند مدت، شما را صاحب مهارت سازگاری می کند. برای اذیت نشدن در زندگی با هم اتاقی ها، سعی کنید همان اول کار، درباره مسائل مهمی مثل حد و حریمِ شخصی، استفاده نکردنِ بی اجازه از وسایل شما، سوال و جواب نکردن درباره مسائل خصوصی، حساسیت به نجس و پاکی و تمام خط قرمزهایتان حرف بزنید و مرزها را مشخص کنید و در عینِ حال که سعی می کنید در برنامه ها و خواسته های گاهی نابجایشان غرق نشوید، از توجه و محبت های کوچکی که باعث همدلی و همراهی می شود، دریغ نکنید.

 

تنازع برای بقا!

معمولاً دو آسیبِ شایع، متوجه ترم اولی هاست. یکی عدمِ مدیریت پول توجیبی شان و دومی، افت تحصیلی. اولی ناشی از نداشتن مهارت های اقتصادی است که خب، «به نفعتان» است کم کم یاد بگیرید و دومی هم ناشی از نداشتن مهارتِ مطالعه در فضای شلوغ و پر رفت و آمد است که این یکی را «ناچارید» یاد بگیرید. یادتان باشد دوران درس خواندن در اتاقِ ساکتِ خانه آرامتان و پذیرایی شدن با شیرموز و پیش دستیِ پر از میوه پوست کنده تمام شده است و حالا باید در اتاقی که یکی، موزیک گوش می دهد و دیگری، مو سشوار می کشد و یکی دیگر، تلفنی حرف می زند، درس بخوانید و تازه حواستان به جوش آمدنِ آبِ کتری و نسوختنِ شام شب هم باشد. پس آماده باشید تا همان ترمِ اول، مشروط نشوید.

 

حاشیه های جذاب!

در کنار ناملایمات، زندگی در خوابگاه، شیرینی های منحصر به فردی هم دارد که تا سال ها، طعم و خاطره اش از ذهنتان محو نمی شود. فقط وقتی خوابگاهی هستید، وقتِ باریدن باران، با دوستانتان در بالکن و زیر قطره های باران می ایستید و جیغ می زنید. فقط وقتی خوابگاهی هستید، هر چند شب در میان، به بهانه خوردنِ یک غذا یا شیرینی خانگی که یکی از بچه ها از خانه آورده، مهمانی می دهید و فقط وقتی خوابگاهی هستید، حالِ شب تا صبح بیدار ماندن و حرف و بگو بخند را دارید. ضمن اینکه مسئولان اغلب خوابگاه ها، برنامه های فرهنگیِ متنوعی برای خوابگاهی ها تدارک می بینند. از جشن ها و همایش ها و نشست های فرهنگی و سیاسی بگیر، تا احیای شب های قدر یا بازارچه های جمع و جور برای ارائه کسب و کارهای کوچک دانشجویی. پس خوش باشید.

متن دیدگاه‌ها

mood_bad
  • هیچ نظری ثبت نشده است.
  • chat
    یک نظر ارسال کنید